درمورد اهمیت نماز آیات و روایات فراوانی از ائمه(علیهمالسلام) نقل شده است که برخی از آنها را ذکر میکنیم:
* «الصلوه حصن من سطوات الشیطان» نماز قلعه محکم در برابر شرارتهای شیطان است .
* «احب الاعمال الی الله عزوجل الصلوه» دوست داشتنی ترین اعمال نزد خداوند نماز است
* «ان الصلوه تنهی عن الفحشاء والمنکر» همانا نماز باز میدارد از زشتیها ورذائل اخلاقی
* «فرض الله الصلوه تنزیها من الکبر» خداوند نماز را واجب کرد برای پاکی از خود بزرگ بینی
* «موضعالصلوهمنالدینکموضعالراسمنالجسد»جایگاهنمازدردینهمانندجایگاه سردر بدن است.
*«مثل الصلوه مثل عمود الفسطاط اذا بعث العمود نفعت الاطناب والاوتاد ووالغشاء»
نماز همانند ستون خیمه است؛ هنگامی که ستون بر پا می شود بهره مند میشوند طنابها ومیخها وپوشش چادر.
«وَ الَّذِینَ یُمَسِّکُونَ بِالْکِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ إِنَّا لا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِینَ»[170 اعراف]
«و کسانی که به کتاب آسمانی تمسک میجویند و نماز برپا میدارند[بدانند که] ما پاداش اصلاحگران را ضایع نخواهیم کرد.»
می بینیم که در این آیه از میان فرمان های خداوند مخصوصاً روی نماز تکیه شده است و این به خاطر آن است که نماز واقعی پیوند انسان را با خدا چنان محکم میکند که در برابر هرکار و هر برنامه او را حاضر و ناظر میبیند و مراقب اعمال خویش است همانگونه که در جای دیگر میفرماید:
«انَّ الصلاه تنها عن الفحشاء و المنکر»؛ :
«براستی که نماز از هرگونه فحشاء و منکری جلوگیری میکند.»
چه بسیارند گناهکارانی که در روز قیامت به خاطر ندامت و پشیمانی مورد عفو خداوند قرار میگیرند و چه بسیارند زهّاد و عابدانی که به خاطر عُجب و تکبر به جهنم می روند.
در کوی ما شکسته دلی میخرند و بس بازار خود پسندی از آن سوی دیگر است
شخصی از مقام والایی برکنار شده بود. روزی از کنار مسجد میگذشت. پیرمردی به او سلام کرد و او پاسخ داد. پیرمرد گفت: «فلانی؛ تا دیروز که پست و مقام داشتی جواب سلام ما را نمیدادی؟! چه شده است حالا جواب میدهی؟!!!»
مرد با تعجب بسیار پرسید: «مگر تو کجا میایستادی و سلام میکردی؟!!!»
پیرمرد گفت : «کنار همین منارهی مسجد که الآن ایستادهام.»
مرد گفت: «خدا پدرت را بیامرزد؛ من تا دیروز خود این مناره را هم نمیدیدم چه برسد به تو!!!»
رسول اکرم (صلیاللهعلیهو آله) میفرمایند:« در قیامت، متکبرین در خوارترین صورت، محشور شده و زیر پای اهل محشر لگدمال میشوند.»
ز خاک آفریدت خداوند پاک پسایبندهافتادگیکن چو خاک حریصوجهانسوزوسرکش مباش ز خاک آفریدندت آتش مباش چو گردن کشید آتش هولناک به بیچارگی تن بینداخت خاک چو آن سرفرازی نمود، این کمی از آن دیو کردند ازاین آدمی (بوستان سعدی)
آیتالله قاضی (اعلیالله مقامه) شبهای قدر روی منبر دو کلمه میگفتند و ساعتها سکوت میکردند:
خودبین نباشید ؛ خدابین باشید!
فرق کبر و عجب این است که عُجب، فقط خودپسندی است و در آن، شخص خود را با کس دیگری مقایسه نمی کند. مثلاً نماز شب میخواند . فکر میکند خبری هست و به جایی رسیدهاست.
اما کبر همیشه در مقایسه با دیگران بوجود میآید، یعنی شخص چنین فکر میکند که نسبت به دیگران برتر است. حال اگر این احساس درونی کبر از طریق رفتار یا گفتار ابراز شود، به آن «تکبر» میگوییم که جنبهی بیرونی دارد.
در حدیث آمده است روز قیامت انسان سه نامه عمل دارد:
1) خوبیها 2) بدیها 3) نعمتها
خداوند به انسان میگوید: نعمتها را که خودم به تو دادهام. خوبیها را هم که من توفیق دادهام انجام دهی.
آنچه از انسان باقی میماند نامهی بدیهاست! پس دستمان خالی است. عُجب و تکبر چرا؟؟؟
بدیهی است این که در احادیث آمده «گناه بهتر از عُجب است» بدین معنا نیست که پس برویم گناه کنیم؛ بلکه به این معنا است که چون گناه باعث پشیمانی میشود و این خود باعث له شدن نفس میشود، از عملی که باعث خودبینی شود بهتر است.