پیشنهاد حکومت ری خواب و خوراک را از او سلب کرده بود. مرتب سخن ابن زیاد را در ذهن خود میآورد: «اگر به جنگ حسین(علهالسلام) نروی، از حکومت ری را به تو نخواهم داد.»
تا صبح با خود زمزمه میکرد: «اگر به جنگ حسین بروم آتش دوزخ در انتظارم خواهد بود و اگر نروم به حکومت ری نخواهم رسید.»
سرانجام عمر سعد صبح روز بعد نزد عمر سعد رفت و پیشنهاد جنگ با حسین را پذیرفت!!!
آری؛ قدرتمندان همیشه در طول تاریخ اینگونه با تطمیع، عامل گمراهی زیردستان بودهاند.
برههایی را به رسم هدیه به کودکان شامی میبخشید و میگفت: بگویید معاویه هدیه داده است. پس از مدتی که بچهها با گوسفندان انس میگرفتند به مأمورینش میگفت : آنها را از بچهها بگیرید و بگویید «علی»(علیهالسلام) آنها را از ایشان گرفته است! و بچهها نیز بغض و کینهی علی(علیهالسلام) را نادانسته به دل میگرفتند! اینگونه مردمش را از ابتدا گمراه میکرد.
مجرمان و گناهکاران یکى دیگر از عوامل گمراهی هستند:
قرآن از زبان گناهکاران در روز قیامت چنین نقل مىکند:و ما اضلنا الا المجرمون (شعراء 99:)
پیروی از اکثریت ناآگاه:
و ان تطع اکثر من فى الاضص یضلوک عن سبیل الله ان یتبعون الا الظن و ان هم الایخرصون (انعام 116:)
دوست ناباب: قرآن درباره این نوع از دوستان چنین مىفرماید:و یوم یعض الظالم على یدیه یفول یا ویلتا لیتنى اتخذ فلانا خلیلا لقد اضلنى عن الذکر بعد اذ جائنى (فرقان 29-28)
2. هوای نفس: قرآن در این مورد مىفرماید: ولاتتبع الهوى فیضلک ان سبیل الله (ص 62:)
اضلال و گمراه کردن دیگران انواع مختلفی دارد:
* او را که کفرش برای همگان آشکار شده بود به سمت چوبه دار میکشیدند. ناگهان صدای ابن ابی العوجاء زندیق بلند شد و گفت: حال که مرا میکشید بدانید که من چهار هزار حدیث جعل کردهام و وارد احادیث شما نمودهام و حرام را حلال و حلال را حرام ساختهام!
این بدترین نوع اضلال است، یعنی اضلال آگاهانه به انگیزه گمراه کردن دیگران!
* مدرک دکترای خود را گرفتهایم و هر کجا میرویم ما را به عنوان یک چهرهی علمی میشناسند. از قضا یک بچه دبستانی در حضور دیگران سؤالی از ما میپرسد که پاسخ آن را نمیدانیم.برای حفظ وجهی علمی خود پاسخی میدهیم که میدانیم نادرست است.
این هم نوعی اضلال آگاهانه است منتها بدون انگیزهی گمراه کردن
* در یک بحث علمی، دوست ما که سواد کمی دارد در دفاع از از آموزههای دینی به جدال میپردازد و شکست میخورد و این باعث بوجود آمدن تردید در حاضران جلسه میشود.
این، اضلال نا آگاهانه است.
* خلیفه دوم وارد مسجد میشود و میبیند مردم پراکنده ایستاده و نماز مستحبی میخوانند. فرمان میدهد از آن به بعد نمازهای مستحبی را به جماعت بخوانند! فردای آن روز وارد مسجد میشود و میبیند که همه به جماعت نماز مستحبی میخوانند؛ با خود میگوید چه بدعت خوبی گذاردم!
اضلال و گمراه کردن دیگران به روش بدعت و نوآوری