کلمهای که معمولاً همراه «اسراف» میآید «تبذیر» است؛ خداوند در سوره مبارکه اسراء تبذیرکنندگان را برادران شیطان مینامد:
«إنّ المُبَذِّرینَ کانوا اِخوانَ الشَّیاطین»[27 اسراء]
اما آیا این دو کلمه به یک معنا هستند؟
با در نظر گرفتن ریشه لغوی اسراف و تبذیر وقتی این دو در مقابل یکدیگر قرار میگیرند؛ اسراف به معنی خارج شدن از حدّ اعتدال است، بدون آن که چیزی را ظاهراٌ ضایع کنند؛ مثلاٌ کسی غذایی چنان گران قیمت تهیه کند که با قیمت آن بتوان عدّه زیادی را آبرومندانه تغذیه کرد. در این جا از حدّ اعتدال تجاوز شده ولی ظاهراٌ چیزی نابود و ضایع نشده است. اما تبذیر آن است که آن چنان مصرف کنیم که به اتلاف و تضییع منجر شود؛ مثل این که برای دو نفر میهمان غذای ده نفر را تهیه کنیم آن گونه که بعضی به نادانی انجام میدهند و به آن افتخار مینمایند و باقی غذا را در زباله دان بریزیم و اتلاف کنیم.
«وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ»
«بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید! که خدا اسرافکاران را دوست نمیدارد.»[31 اعراف]
طبیبی در یکی نکته نهفته است خدا آن نکته را با خلق گفته است
بیاشام و بخور خوردی که خواهی کم و بسیار نه کارد تباهی
ز بسیار و ز کم بگذر که خام است نگه دار اعتدال اینت تمام است
[نظامی گنجوی]
«وَ لَقَدْ نَجَّیْنا بَنِی إِسْرائِیلَ مِنَ الْعَذابِ الْمُهِینِ مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ کانَ عالِیاً مِنَ الْمُسْرِفِینَ»
«و به راستی فرزندان اسرائیل را از عذاب خفت بار نجات دادیم؛ از[ظلم] فرعون که او برتری جویی از اسرافکاران بود.»[30 و 31 دخان]
****
«مسرف» از مادهی اسراف به معنی هرگونه تجاوز از حدّ در اعمال و گفتار است و به همین دلیل در آیات مختلف قرآن در مورد تبهکارانی که ظلم و فساد را از حدّ میگذرانند، واژهی مسرف به کار رفته است.
اسراف در قرآن کریم در معانی مختلفی به کار رفته است:
1) از حدّ گذشتن در گناه و نافرمانی: این معنا در آیات ذیل به کار رفته است: طه 127، مائده 32، اعراف 81، یونس 12 و 83، انبیا 9، یس 19، زمر 53، غافر 28 و 38 و آیه مذکور(31 دخان)
2) از حدّ گذشتن در انفاق: چنانچه در آیه 67 سوره فرقان به این معنا اشاره شده است.
3) زیادهروی در خوردن یا مصرف آنچه حلال است: اعراف 31، نساء 6، انعام
عید سعید فطر بر تمامی مسلمین مبارکباد
شَهْرُ رَمَضَانَ اَلَّذِى أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْءَانُ هُدىً لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمْ الْشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَمَنْ کَانَ مَرِیْضاً أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلاَ یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُواْ اللَّهَ عَلَى مَا هَدَیکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ [بقره/185]
«روزه در ماه رمضان، ماهى است که قرآن در آن نازل شده است. و قرآن کتابى است که هدایتگر مردم همراه با دلائل روشنِ هدایت و وسیله تشخیص حقّ از باطل است، پس هر کس از شما که این ماه را دریابد، باید روزه بگیرد. و آنکس که بیمار یا در سفر باشد، روزهاى دیگرى را به همان تعداد روزه بگیرد. خداوند براى شما آسانى مىخواهد و براى شما دشوارى نمىخواهد (این قضاى روزه) براى آن است که شماره مقرّر روزها را تکمیل کنید وخدارا بر اینکه شما را هدایت کرده، به بزرگى یاد کنید، باشد که شکرگزار گردید.»
از این آیه در میابیم که روزه زمینه ساز هدایت است و این خداوند است که انسان را به هدایت رهنمون میسازد وتکبیر خدا به خاطر این نعمت ازوظایف بندگان است.
مقصود از ولتکبراالله، تکبیرهایی است که در شب عید فطر وارد شده است و در نماز عید فطر گفته میشود:
«اللهاکبر اللهاکبر لااله الاالله و اللهاکبر اللهاکبر و للهالحمد الحمد علی ما هدانا و له الشکر علی ما اولانا.» [تفسیر ابوالفتوح رازی، ج 2، ص 18.]
با دوستان خود در حال عبور از خیابان هستیم.کسی بدون هیچ دلیلی به ما ناسزا میگوید. به اصطلاح خشم خود را فرو میبریم و به دوستان خود میگوییم: ولش کن بابا، بعداً حسابش را میرسیم!!!
شخصی است که اخلاق بدی دارد. گاهگاهی ما را نیز بی نصیب نمیگذارد. هر بار خشم خود را فرو برده و میگوئیم: این بالاخره یک جا کارش گیر است، بعداً حسابش را میرسیم!!!
آیا این نوع کظم غیظ همان چیزی است که قرآن میگوید؟ خیر؛
امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) میفرمایند: «فروبرندهی خشمِ حقیقی کسی است که کینههای خود را نیز از بین ببرد(و قصد انتقام جویی بعدی نداشته باشد.)»
غلامش را دنبال کاری فرستاد. مدتی گذشت و غلام برنگشت. حضرت صادق(علیهالسلام) به دنبالش رفت. او را در گوشهای خفته یافت. بالای سرش نشسته او را باد میزد تا بیدار شد. آنگاه به او فرمود: «فلانی به خدا قسم تو حق نداری تمام شبانه روز را بخوابی! بلکه شب را بخواب و روز را در اختیار ما باش.»
اگر ما که خود را شیعهی آن حضرت میدانیم در چنین موقعیتی بودیم چه میکردیم؟
اگر در میدان جنگی باشیم و کسی به ما بگوید دشمن در کمین است چه میکنیم؟
پاسخ واضح است؛ فکر و تدبیر و تمامی امکانات را به کار میگیریم تا دشمن بر ما مسلط نشود.
حال اگر کسی مثل امیر المؤمنین(علیه السلام) این اخطار را به ما کند چه میکنیم:
«الغضب عدوٌّ، فلا تُمَلّکُهُ نفسَک» ؛ «خشم دشمن است؛ آن را بر خود مسلط مگردان.»
امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند: «هیچ بندهای نیست که خشم خود را فرو ببرد مگر آنکه خداوند عزت او را در دنیا و آخرت فزونی بخشد...» [کافى، ج2، ص 110 . ]
وقتی با اینگونه روایات که نظیر آن بسیار است مواجه میشویم اولین سؤال که به ذهنمان خطور میکند این است که مگر خشم و غضب چیست و چه اثری دارد که فرو بردن خشم در روایات اینقدر سفارش شده است؟
غضب و عصبانیت حالتی است که در همه انسانها وجود دارد و مانند همه غرایز دیگر در جای خود لازم است ولی اگر کنترل نشود بدترین آثار را به دنبال دارد و دین انسان را تباه میکند و اینکه امام صادق(علیهالسلام) میفرمایند«الغَضَبُ مِفتاحُ کُلِّ شَرٍ»غضب کلید هر بدی است، منظور همین غضب مذموم است. به مطلب بعدی توجه کنید:
برادر کوچکتر خویش را به دنبال کاری فوری میفرستیم. پس از مدتی هر چه منتظر میشویم نمیآید. به دنبال او میرویم میبینیم مسأله را به کلی فراموش کرده و در کوچه مشغول به بازی شده است. با عصبانیت به سمت او میرویم و:
1- سیلی محکمی به وی مینوازیم. [افراط در غضب: این حالت مذموم است.]
2- آرام گوش را میگیریم و کمی او را دعوا میکنیم. [اعتدال در غضب: این حالت ممدوح است.]
3- اهمیتی نمیدهیم و خودمان هم مشغول بازی میشویم. [تفریط: زمانی است که کسی به طور کلی از این قوه بی بهره باشد یا این قوه در وی به قدری ضعیف باشد که در مواقع ضروری هم بروز نکند. این حالت مذموم است و ثمرهی آن بی غیرتی در مقابل حرام و تحمل خواری و ... است. ]
«الَّذینَ یُنفِقونَ فِی السَّرّاءِ وَالضَّراءِ وَالکاظِمینَ الغَیظِ وَ العافِینَ عَنِ النّاسِ وَاللهُ یُحِبُّ المُحسِنینَ» [134 آل عمران]
«[پرهیزکاران] همان کسانی هستند که در راحت و رنج انفاق میکنند و خشم خود را فرو میخورند و از مردم درمیگذرند و خدا نیکوکاران را دوست دارد.»
****
- یکی از مهمترین مشخصه های انسانهای متقی انفاق در هر شرایطی است « الَّذینَ یُنفِقونَ ...»
- پرهیزکار کسی است که محکوم غرایز خود نیست بلکه مالک نفس خویشتن است؛« وَالکاظِمینَ الغَیظِ»
- فرو بردن خشم بسیار خوب است اما به تنهایی کافی نیست؛ زیرا ممکن است کینه و عداوت از قلب انسان هنوز ریشه کن نشده باشد؛ در این حال برای پایان دادن به عداوت، «کظم غیظ» باید همراه با «عفو و بخشش» باشد؛« وَ العافِینَ عَنِ النّاسِ »
- کسی که میخواهد محبوب خدا شود باید از مال بگذرد و خشم و غضب را فرو برد؛« وَاللهُ یُحِبُّ المُحسِنینَ »
****
«کظم» در لغت به معنی بستن سر مشکی است که از آب پرشده باشد؛ و «کظم غیظ» یعنی هرگاه وجودت از خشم پر شد از غضب پرهیز کنی و خودت را کنترل نمایی!
چهار درهم بیش همراه نداشت. درهمی را در شب و درهمی را در روز و درهمی را آشکار و درهمی را در نهان انفاق نمود. آیه نازل شد: «الَّذینَ یُنفِقُونَ أمْوالَهُمْ بِالَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرّاً وَ عَلانِیَهً فَلَهُمْ اَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلاخَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ» [274 بقره]
آری؛ او همان کسی است که انگشتری خود را در حال رکوعِ نماز، به سائل بخشید و این بار نیز آیه نازل شد:«إنَّما وَلِّیُّکُمُ اللهُ وَ رَسولُهُ وَلَّذینَ ءَامَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونَ» [55مائده]