سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، وزیر نیکویی برای ایمان است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :1
بازدید دیروز :10
کل بازدید :81500
تعداد کل یاداشته ها : 129
103/9/4
2:42 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
سعید صفاری[43]
«وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا » سعید صفاری این وبلاگ را می‏نویسد به جهت تولید محتوای قرآنی، درراستای کمک به ارتقای فرهنگ قرآن در سطح جامعه، که شاید مشمول این شکایتِ صاحبِ آن قلبِ عظیمی که قرآن بر آن نازل گشت قرار نگیرد.

خبر مایه

وَمَآ أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ   * لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّن أَلْفِ شَهْرٍ [قدر2و3]
«و تو چه دانى که شب قدر چیست؟
شب قدر از هزار ماه بهتر است.»

معانی کلمه قدر که از قرآن بدست می‌آید به شرح زیر است:
 
الف) مقام و منزلت. چنانکه مى‏فرماید: «و ما قدروا اللّه حقّ قدره»(انعام/91) آن گونه که باید، مقام و منزلت الهى را نشناختند.
 ب) تقدیر و سرنوشت. چنانکه مى‏فرماید: «جئت على قدر یا موسى»(طه/40) اى موسى تو بنا بر تقدیر (الهى به این مکان مقدّس) آمده‏اى.
 
ج) تنگى و سختى. چنانکه مى‏فرماید: «و من قدر علیه رزقه...» (طلاق/7) کسى که رزق و روزى بر او تنگ و سخت شود...
 
دو معناى اول در مورد «لیلة القدر» مناسب است، زیرا شب قدر، هم شب با منزلتى است و هم شب تقدیر و سرنوشت است.
 
هستى، حساب و کتاب و قدر و اندازه دارد. «و اِن مِن شى‏ء الاّ عندنا خزائنه و ما ننزّله الاّ بقدر معلوم» (حجر/21) «هیچ چیز نیست مگر آنکه خزانه آن نزد ماست و جز به مقدار تعیین شده فرونمى‏فرستیم.» حتّى مقدار نزول باران از آسمان حساب شده است. «و انزلنا من السماء ماء بقدر»(مومنون/18) نه تنها باران، بلکه هر چیز نزد او اندازه دارد. «و کلّ شى‏ء عنده بمقدار»(رعد/8) چنانکه خورشید و ماه، از نظر حجم و وزن و حرکت و مدار آن حساب و کتاب دقیق دارد. «و الشمس و القمر بحسبان» (الرحمن/5)
 
خداوند در شب قدر، امور یک سال را تقدیر مى‏کند، چنانکه قرآن در جایى دیگر مى‏فرماید: «فیها یفرق کلّ امر حکیم»(دخان/4) در آن شب، هر امر مهمّى، تعیین و تقدیر مى‏شود. بنابراین، شب قدر منحصر به شب نزول قرآن و عصر پیامبر نیست، بلکه در هر رمضان، شب قدرى هست که امور سال آینده تا شب قدر بعدى، اندازه‏گیرى و مقدّر مى‏شود.

در حدیثى طولانى از پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله مى‏خوانیم که حضرت موسى‏علیه السلام به خدا عرض کرد: خدایا مقام قربت را خواهانم. پاسخ آمد: «قُرْبى لِمَن اسْتَیْقَظَ لَیْلَةَ الْقَدْر»، قرب من، در بیدارى شب قدر است.
 
عرضه داشت: پروردگارا، رحمتت را خواستارم. پاسخ آمد: «رَحْمَتى لِمَنْ رَحمَ الْمَساکِینَ لَیلةَ الْقَدر»، رحمت من در ترحّم بر مساکین در شب قدر است.
 
گفت: خدایا، جواز عبور از صراط مى‏خواهم. پاسخ آمد: «ذلِکَ لِمَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ لَیْلَةَ الْقَدْر»، رمز عبور از صراط، صدقه در شب قدر است.
 
عرض کرد: خدایا بهشت و نعمت‏هاى آن را مى‏طلبم. پاسخ آمد: «ذلک لِمَنْ سَبَّحَ تَسْبیحَة فى لیلةِ القدر»، دستیابى به آن، در گرو تسبیح گفتن در شب قدر است.
 
عرضه داشت: پروردگارا، خواهان نجات از آتش دوزخم. پاسخ آمد: «ذلک لِمَنْ اسْتَغْفَرَ فِى لَیلةِ الْقَدْر»، رمز نجات از دوزخ، استغفار در شب قدر است.
 
در پایان گفت: خدایا رضاى تو را مى‏طلبم. پاسخ آمد: «رِضاىَ لِمَنْ صَلّى‏ رَکْعَتَینِ فِى لَیلةِ الْقَدْر»، کسى مشمول رضاى من است که در شب قدر، نماز بگذارد. (وسائل الشیعه، ج 8، ص 20) {تفسیرنور}


90/5/31::: 5:0 ع
نظر()
  

شهادت قرآن ناطق، مولی الموحدین، امیرالمؤمنین، علی علیه‌السلام تسلیت باد

یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا کُونُوا قَوَّ مِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ  وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوَلِدَیْنِ وَالْأَقْرَبِینَ إِنْ یَکُنْ  غَنِیّاً أَوْ فَقِیراً فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى‏  أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُواْ أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیراً [نساء/135]

«اى کسانى که ایمان آورده‏اید! همواره بر پا دارنده‏ى عدالت باشید و براى خدا گواهى دهید، گرچه به ضرر خودتان یا والدین و بستگان باشد. اگر (یکى از طرفین دعوا(ثروتمند یا فقیر باشد، پس خداوند به آنان سزاوارتر است. پس پیرو هواى نفس نباشید تا بتوانید به عدالت رفتار کنید. و اگر زبان بپیچانید (و به ناحق گواهى دهید (یا (از گواهى دادن به حقّ) اعراض کنید، پس (بدانید که) خداوند به آنچه مى‏کنید آگاه است.»

چند پیام مهم که از آیه دریافت می‌گردد:
قیام به عدالت، باید خوى و خصلت مؤمن گردد. کلمه «قوّام» یعنى بر پا کننده دائمى قسط و عدل.

عدالت، حتّى نسبت به غیر مسلمان نیز باید مراعات شود. به اقتضاى اطلاق «کونوا
قوّامین بالقسط»
ضوابط بر روابط مقدّم است. «ولو على انفسکم او الوالدین و الاقربین»
رعایت مصالح خود و بستگان و فقرا، باید تحت الشعاع حقّ و رضاى خدا باشد. «شهداء
للَّه و لو على انفسکم»
همه در برابر قانون مساویند. «غنیاً او فقیراً» [تفسیر نور]

مرد مسلمان در بازار قدم می‌زد. زره گمشدهء خود را در دست مردی یهودی دید. آن را طلب کرد. مرد یهودی انکار کرد. هر دو پیش قاضی رفتند. قاضی گفت: البینه علی المدعی. کسی که ادعا می‌کند دلیل بیاورد. مرد مسلمان دلیلی نداشت. حکم به نفع مرد یهودی صادر شد. هر دو از دادگاه بیرون آمدند. چند قدمی بیشتر نرفته بودند که مرد یهودی به خود آمد. دادگری اسلام را دید، شهادتین را بر لب جاری کرد و گفت: زره مال شماست. در جنگ صفین آن را برداشتم. مرد مسلمان با روی گشاده گفت: حال که مسلمان شدی زره را به خودت بخشیدم.
مرد مسلمان کسی نبود جز امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب(ع) خلیفهء وقت مسلمین که به گواهی تاریخ همین عدلش او را کشت.


عدل ،
  
  

  «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ» [مائده/55]

«ولىّ و سرپرست شما، تنها خداوند و پیامبرش و مؤمنانى هستند که نماز را برپا  مى‏دارند و در حال رکوع، زکات مى‏دهند.»

داستان را بارها شنیده‌ایم. فقیری وارد مسجد رسول خدا صلى الله علیه وآله شد و از  مردم درخواست کمک کرد. هر کس خود را مشغول کاری کرد. یکی به نماز ایستاد، دیگری مصحف را آغاز کردو در نهایت کسى چیزى به او نداد. حضرت على علیه السلام در حالى که به نماز مشغول بود، در حال رکوع، اشاره‌ای کرد و انگشتر خود را به سائل بخشید. و همان موقع در تکریم این بخشش، این آیه نازل شد.

این آیه ولایت و سرپرستی امت را به کسی نسبت می‌دهد که حتی در حال نماز هم به محرومان توجه دارد -و جدای از آنکه این عمل یعنی کمک به فقیر در حین نماز اختصاصی امیر مومنان است و هیچ یک از اصحاب نمی‌تواند ادعا کند که او نیز چنین کاری کرده است- اهمیت انفاق را نشان داده و یکی از شاخصه‌ای رهبر مسلمانان را انفاق می‌داند.
این همان علی است که امشب در بستر شهادت نیز انفاق را به فرزندان خود وصیت می‌کند و می‌فرماید:
اى فرزندان من، از خدا درباره یتیمان بترسید و براى دهان آنها نوبت قرار مدهید (که گاهى سیر و گاهى گرسنه باشند) و در اثر بى‌توجهى شما در نزد شما ضایع نگردند،هرگز خدا را فراموش مکنید و رضاى او را پیوسته در نظر بگیرید و با انفاق به یتیمان و درماندگان، او را خشنود سازید.


  

تسلیت باد سالروز ضربت خوردن امام علی علیه‌السلام در محراب مسجد کوفه

«وَ مِنَ الْنَّاسِ مَنْ یَشْرِى نَفْسَهُ ابْتغَآءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ  رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ» [بقره-207]
(و از میان مردم کسى است که جان خود را براى طلب خشنودى خدا مى‏فروشد، و خدا نسبت به [این‏] بندگان مهربان است‏ )
 

ابن‏ابى‏الحدید که از علماى قرن هفتم اهل‏سنّت است، در شرح نهج‏البلاغه خود آورده  است: تمام مفسّران گفته‏اند این آیه درباره على‏بن‏ابى‏طالب علیه السلام نازل شده  است که در لیلةالمبیت در بستر رسول خدا صلى الله علیه وآله خوابید. و این موضوع در  حدى از تواتر است که جز کافر یا دیوانه آنرا انکار نمى‏کند. [شرح نهج‏البلاغه، ج‏13، ص‏262.]

در این هنگام خداى متعال به جبرئیل و میکائیل فرمود: من شما را به برادرى یکدیگر درآوردم و عمر یکى را از دیگر طولانیتر نمودم. حال کدامیک از شما زندگى دیگرى را بر زندگى خود ترجیح مى‏دهد؟ هر یک از آنان زنده ماندن خود را برگزید. آن گاه خدا به آنان وحى نمود: چرا شما مانند على بن ابى طالب(ع)  نیستید؟ من او را با محمّد (ص) برادر نمودم و او در بستر محمّد (ص) خوابید و جان خود را به خاطر او به خطر افکند و زندگى او را بر زندگى خویش ترجیح داد؛ اکنون به زمین فرود آیید و او را از گزند دشمن حفظ کنید. آن دو فرشته به زمین فرود آمدند، جبرئیل بالاى سر على(ع)  و میکائیل پایین پاى او ایستاد. آنگاه جبرئیل گفت: خوشا به حال کسانى چون تو اى فرزند ابو طالب! که خداى متعال در برابر فرشتگان به تو مباهات مى‏کند. پس خداوند ملائکه را خواند و بر رسولش که در راه مدینه بود آیه " ومن النّاس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله   " را در شان علی علیه السلام نازل نمود . ) [الکشف و البیان ثعلبی ]

آن شب علی برای حفظ جان پیامبر و ثبات دین خدا جانش را کف دستش نهاد ولی تقدیر خداوند بر این نبود که علی به آرزوی دیرین خود که همان شهادت در راه خدا بود دست یابد و امشب همان علی با دلی آزرده از نامردمانِ امت بعد از محمد، در محراب کوفه ندای فزت و رب الکعبه سر می‌دهد.
بی جهت نبود قبل از خروج از خانه به دخترش ام کلثوم می‌گفت: (به خدا سوگند، دروغ نمی گویم و به من دروغ گفته نشده است. این است آن شبی که به من وعده شهادت دادند.)[ منتهی الآمال، ج1، ص 172]


  

پرسیدم «چرا بعضی فقیرند و بعضی ثروتمند؟ آیا این تبعیض نیست؟!»

امام صادق «‌علیه‌السلام» فرمودند: «آیا فکر می‌کنی خداوند به بعضی ثروت داده است چون مقام و منزلت داشته‌اند و بعضی را بی چیز کرده چون پست و کم ارزش بوده‌اند؟»

فقط نگاه می‌کردم و سکوت...

- «این طور نیست؛ ثروت امانتی است از طرف خدا نزد مردم. ثروتمندان باید با میانه روی زندگی کنند و هرچه از پولشان زیاد آمد به فقرا بدهند وگرنه هرچه خرج می‌کنند حرام است!»


90/5/27::: 11:53 ص
نظر()
  
  

حکیمی را پرسیدند از سخاوت و شجاعت کدام بهتر است؟ گفت آنکه را سخاوت است به شجاعت حاجت نیست!

نماند حاتم طائی ولیک تا به ابد          بماند نام بلندش به نیکوی مشهور
زکات‌مال‌ به‌درکن، که فُضله‌ی رز را           چو باغبان بزند بیشتر دهد انگور

                                                                                                                   (گلستان سعدی)

****

انسان‌ها عموماً فکر می‌کنند با بخل و نگه داشتن مالی که در اختیار دارند، مال و رزق خود را حفظ می‌کنند؛ ولی امیرالمؤمنین(علیه السلام) قاعده‌ی دیگری را پیشنهاد می‌کنند و می‌فرمایند: «استنزلوا الرزق بالصدقه؛» «رزق خود را با صدقه فرود آرید.»
از طریق صدقه دادن شرایطی در نظام عالم فراهم می‌شود که رزقت را آسان به‌دست می‌آوری چون بخل انسان را مادی و دنیایی می‌کند و راه‌های معنوی ایجاد رزق را بر روی او می‌بندد ولی با صدقه دادن عوامل معنوی موجب می‌شوند که رزق آسان‌تر به‌دست آید همچنان‌که به فرموده‌ی پیامبر
(صلی‌الله علیه و آله) با گناه، رزق از دسترس انسان‌ها دور می‌شود.                                                                                         استاد طاهرزاده


90/5/26::: 8:37 ص
نظر()
  
  

یا أیّها الَّذِینَ ءَامَنُوا أنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ اَنْ یَأتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَلا خُلَّهٌ وَلا شَفاعَهٌ وَالْکافِرُونَ هُمُ الظّالِمُونَ [254. بقره]

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن نه داد و ستدی هست و نه دوستی و شفاعتی، از آنچه روزیتان کرده‌ایم انفاق کنید و [بدانید که] کافران، همان ستمگرانند.

****

در این آیه خداوند اهرم‌هایی را برای تشویق مردم به انفاق به کار برده است:
1) آنچه داری، ما به تو داده‌ایم و فکر نکن چیزی از خودت داری (رَزَقناکُم)
2) لازم نیست همه آنچه داری را ببخشی، بلکه مقداری از آن را به دیگران ببخش (مِمّا)
3) این انفاق برای قیامت تو از هر دوستی بهتر است. (یَأتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَلا خُلَّهٌ وَلا شَفاعَهٌ)

****

انفاق دو نوع است:
1- انفاق مادی که خود شامل انفاق واجب مثل زکات و انفاق مستحب مثل کمک مالی به نیازمندان می‌شود.
2- انفاق معنوی مثل تعلیم دانش به دیگران
که این آیه‌ی شریفه همه‌ی انواع انفاق را شامل می‌شود.

****

پایان آیه کافران را ظالم و ستمکار معرفی می‌کند. چون کافران با ترک انفاق هم به خود ظلم می‌کنند هم به جامعه؛
به خود ستم می‌کنند چون با ترک انفاق و سایر واجبات دینی خود را از بزرگترین سعادت‌ها در قیامت محروم می‌کنند،
و به جامعه ستم می‌کنند چون کفر سرچشمه قساوت، سنگدلی و دنیا پرستی است که اینها همه سرچشمه ظلم و ستم هستند.

  ****

چه زیباست در سالروز ولادت کریم اهل بیت، - همو که دوبار تمام دارائی خود را در راه خدا انفاق کرد و سه بار دارایی‏اش را به دو نصف تقسیم  کرده، نیمی را برای خود گذاشت و نصف دیگر را در راه خدا انفاق کرد – در شرایطی که عده کثیری از بندگان خدا که اکثریت مطلق آنها مسلمان هستند، در سومالی وکشورهای همسایه‌اش از قحطی و فقر و گرسنگی رنج می‌برند، به آن امام همام اقتدا کنیم و به توصیهءقرآن عمل کنیم باشد که در آن روزی که واقعا دستهایمان خالی است مورد مغفرت رب کریم قرار گیریم.


90/5/25::: 9:9 ص
نظر()
  
  

خداوند در قرآن کریم یا معصومین (علیهم‌السلام) در احادیث ثواب خیلی از چیزها را مشخص کرده‌اند. مثلاً گفته‌اند فلان عمل رزق و روزی را زیاد می‌کند یا فلان عمل نورانیت می‌آورد. اما گاهی ثواب و پاداش یک کار از بس بزرگ است آشکارا بیان نمی‌شود. مثلاً خدا در قرآن در مورد نماز‌شب‌خوان‌ها فرموده: «هیچ کس نمی‌داند چه چشم روشنی‌ها و پاداش‌هایی برای آن‌ها در نظر گرفته‌شده‌است» (سوره‌مبارکه سجده. آیه 17) یعنی پاداش آن‌ها قابل توصیف نیست.

در حدیث قدسی هم آمده که خداوند می‌فرماید: «روزه برای من است و من، خودم پاداش آن را می‌دهم.»؛«الصوم لی و أنا اُجزی به»


90/5/24::: 11:34 ص
نظر()
  
  

با قافله‌ای همراه بودم. گرفتار دزدان شده و غارت شدیم. وقت غذا خوردن فهمیدم رئیس آن‌ها روزه است! گفتم: دزدی می‌کنی، روزه هم می‌گیری؟! این دیگر رسم کجاست؟!گفت: بین خود و خدا یک کوره راه برای آشتی باقی گذاردم.مدت‌ها گذشت تا اینکه او را در مکه در حال طواف دیدم!
مرا شناخت. گفتم تو کجا اینجا کجا؟ گفت: همان روزه‌ها مرا نجات داد. (احلی من العسل. ج1.ص92)

بی جهت نیست که رسول گرامی اسلام(ص) نتیجهء نهایی30 روز صیام را نجات بنده می‌داند:«ماه رمضان ، آغازش رحمت است و میانه اش بخشایش و پایانش نجات  از آتش است.»


90/5/23::: 2:31 ع
نظر()
  
  

درست است که روزه یعنی حفظ شکم از خوردن و آشامیدن و رعایت آداب ظاهری که در احکام بیان شده است و نیز  در حدیث ازپیامبر اسلام (ص) داریم: «با تشنگی و گرسنگی با نفس‌هایتان مبارزه کنید، همانا پاداش این کار همانند پاداش مبارزه در راه خداست و عملی دوست داشتنی‌تر از گرسنگی و تشنگی نزد خدا نیست.»  اما نباید اینطور فکر کنیم که «روزه گرفتن که کاری ندارد! نمی‌خوریم و نمی‌آشامیم! » چراکه روزه تنها نخوردن و نیاشامیدن نیست، و اتفاقاً این دو کار آسان‌ترین بخش روزه است. چنانچه رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) می‌فرمایند: «آسان‌ترین چیزی که خداوند بر روزه دار واجب نموده، خودداری از خوردن و آشامیدن است.»
بنابراین هدف اصلی روزه حفظ چشم و گوش و دست و زبان و قلب از گناه است و این همان تقوی است. به همین دلیل امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «روزه‌ی قلب بهتر از روزه‌ی زبان و روزه‌ی زبان بهتر از روزه‌ی شکم است.» و همچنین در حدیث دیگری داریم: «روزی که روزه هستی با روزی که روزه نیستی باید باهم فرق داشته باشند.»


90/5/22::: 8:51 ص
نظر()
  
  
   1   2   3      >
پیامهای عمومی ارسال شده