در روایت است که شیطان چهاربار فریاد کشید و ناله سرداد؛ نخستین بار روزی بود که از درگاه خدا رانده شد، سپس هنگامی بود که از بهشت به زمین تنزل یافت، سومین بار هنگام بعثت رسول اکرم(صلیالله علیه و آله)، و آخرین بار زمانی بود که سوره «حمد» نازل شد.
اگر با یک نگاه کلی به آیات قرآن بنگریم میبینیم که همه آیات قرآن در سه بخش خلاصه میشود:
1. آیاتی که به خود خدا و ذات و صفات او توجه دارند.
2. آیاتی که به معاد میپردازند.
3. آیاتی که دربردارنده احکام و دستورات شرعی است.
بخش اول و دوم در سورهی حمد آمده و شاید به همین دلیل باشد که در روایتی میخوانیم: «هر مسلمانی سورهی حمد را بخواند پاداش او به اندازهی کسی است که دو سوم قرآن را خوانده است.»[مجمعالبیان. در تفسیر سوره حمد]
جابربن عبدالله انصاری صحابی بزرگ پیامبر(صلیالله علیه و آله) [که تا زمان امام باقر(علیهالسلام) زنده بود و سلام پیامبر(صلیالله علیه و آله) را به ایشان رساند] روزی به خدمت پیامبر(صلیالله علیه و آله) رسید. پیامبر(صلیالله علیه و آله) به او فرمود: «آیا برترین سورهای را که خدا در کتابش نازل کرده به تو تعلیم کنم؟»
جابر عرض کرد«آری؛ پدر و مادرم به فدایت باد، به من تعلیم کن.»
پیامبر(صلیالله علیه و آله) سورهی حمد که «أمّ القرآن» است به او آموخت و سپس اضافه فرمود: «این سوره شفای هر دردی است مگر مرگ.» [مجمعالبیان.]
آهنگ این سوره اساساً با سورههای دیگر قرآن متفاوت است؛ به خاطر اینکه سورههای دیگر همه به عنوان سخن خداست یعنی خدا با ما سخن میگوید، اما این سوره از زبان بندگان است یعنی ما با خدا سخن می گوییم. به تعبیر دیگر، خدا در این سوره طرز سخن گفتن و مناجات با خودش را به بندگان آموخته است؛ اینکه هرگاه خواستیم دعا کنیم ابتدا حمد و تسبیح خدا را بگوییم، سپس خدا را با صفات رحمانیتش صدا بزنیم، پس از آن اقرار به مالک بودن خدا و بندگی خود کنیم و آنگاه خواسته خود را مطرح کنیم؛ که بهترین خواسته همین درخواست هدایت و دوری از ضلالت است.
****
میبینیم که برخلاف بسیاری از مذاهب ساختگی یا تحریف شده که میان «خدا» و «خلق» واسطهها قائل شدهاند، دین اسلام در این سوره به مردم میآموزد که بدون هیچ واسطه با خدایشان ارتباط برقرار کنند.
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحیمِ به نام خداوند هستی بخش مهربان
الحَمدُ للهِ رَبِّ العاَلمینَ ستایش خدای را که پروردگار جهانیان است.
الرَّحْمَنِ الرَّحیمِ آن هستی بخش مهربان؛
مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ صاحب روز جزا.
إیّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیّاکَ نَسْتَعینُ [بارالها] تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم.
اهْدِنَاالصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ ما را به راه راست هدایت فرما؛
صِراطَالَّذینَ أنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِالْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلاالضّآلینَ راه آنان که نعمتشان دادی،
نه راه غضب شدگان و نه راه گمراهان.
****
یکی از نامهای این سوره «فاتحه الکتاب»[به معنی سورهای که «آغاز کتاب قرآن» است] میباشد. هفت آیه دارد و بر هر مسلمانی واجب است حداقل روزانه ده بار آن را در نمازهای شبانهروزی بخواند وگرنه نماز او باطل است:«لاصلاه إلا بفاتحه الکتاب»«هیچ نمازی [صحیح] نیست مگر آنکه سوره فاتحهالکتاب در آن خوانده شود.» [مستدرک.ج4.]
آیات این سوره اشاراتی درباره خداوند و صفات او، مسأله معاد، شناخت و درخواست رهروی در راه حق و قبول حاکمیت و ربوبیت خداوند دارد. همچنین به ادامه راه اولیای خدا، ابراز علاقه و از گمراهان و غضب شدگان اعلام بیزاری و انزجار شده است.
در حدیثی از ابن عباس نقل شده است که «سوره حمد اساس قرآن است.»
و در حدیث دیگر آمده است«اگر هفتاد مرتبه این سوره را بر مرده خواندید و زنده شد تعجب نکنید.» [بحارالانوار.ج92. ص 257]
از نامگذاری این سوره به «فاتحه الکتاب» معلوم میشود که تمام آیات قرآن در زمان رسول خدا(صلیالله علیه و آله) جمعآوری شده و به صورت کتاب در آمده است و به امر ایشان ، این سوره در آغاز و شروع کتاب(قرآن) قرار گرفته است. برخلاف عقیده اهل تسنن که میگویند قرآن در زمان خلیفه سوم و به دستور او جمع آوری و تدوین شد!
مدت زیادی بود که دلم میخواست یک وبلاگ قرآنی دشته باشم.
از سالها پیش، تقریبا همون زمان که وبلاگ پدیدهی نو ظهوری بود با وبلاگ نویسی آشنا شدم. وبلاگ زیاد داشتهام. با موضوعات مختلف، با نامهای مستعار مختلف. چندتائیشون -که خیلی بهشون علاقه دارم – هنوزم فعالند. اما وبلاگ باموضوع تخصصی قرآن مدت زیادی بود که ذهنم را به خودش مشغول کردهبود ولی موفق به انجامش نمیشدم. این ایده از وقتی که برگههای تفسیر تلاوت نور مسجدمون – که خیلی هم براش زحمت کشیده بودیم- گم شد، بیشتر خودنمایی میکرد. این شد که تصمیم گرفتم برای هر صفحه از قرآن یک تفسیر کوتاه و کاربردی تهیه کنم که شبها در طرح تلاوت نور خونده بشه و اونها را در یک وبلاگ قرار بدم که از هر آسیبی مصون بمونه و مساجد و پایگاههای دیگه که این طرح را اجرا میکنند هم بتونند استفاده کنند؛ اما با این مشغلههایی که هر روز زیادتر هم میشه این فرصت دست نمیداد.
بحمدلله با آغاز ماه مبارک این تصمیم را عملی کردم و قراره اینجا بشه یک وبلاگ با موضوعات قرآنی. شاید خیلیها بگند بااین همه نرمافزارهای خوب قرآنی و با این همه سایتهای قوی قرآنی دیگه جایگاهی برای یک وبلاگ قرآنی باقی نمیمونه. اما به نظر من جدای از تولید محتوای قرآنی در اینترنت که وظیفه هر بچه مسلمونیه که آشنایی کمی با اینترنت داره، وبلاگهای کوچک هم میتونند در این دنیای بزرگ مجازی مثمر ثمر واقع بشند، چه اینکه وبلاگ مزایایی داره که هیچ ابزار دیگهای اونها را نداره. مهمترینش همین ارتباط با مخاطب و کامنت و پاسخ و دید و بازدید وبلاگی. اینها خواص اختصاصی وبلاگند که سالهای ساله اون را به عنوان یکی از بهترین رسانهها مطرح کرده و چه بهتر که از این مزایا در جهت اشاعه فرهنگ قرآن استفاده بشه. ایراد دوم که بعضی از دوستان مطرح میکنند اینه که باظهور پدیدههایی مثل فیـــس بوک و تویتر و ... دیگه مجالی برای وبلاگ نویسی باقی نمیمونه اونم از نوع قرآنیش! در پاسخ به این دوستان هم باید بگم درسته که این پدیدههای نو ظهور به سرعت رشد کردند و درسته که هر شخصی برای استفاده از اینترنت زمان محدودی داری و ترجیح میده بهترین استفاده رادر اون زمان از اینترنت ببره، اما وبلاگ نویسی به همون دلایل پیش گفته چیزی نیست که به این راحتیها از دور خارج بشه. ضمنا وبلاگ به دلیل قابلیت پیدا شدن مطالبش در جستجوها، میتونه تا هزاران سال دیگه منشا اثر باشه و چه بسا به مخاطبان زیادتری کمک کنه. در هر حال همهی اینها به نویسندهی اون وبلاگ بستگی داره که چقدر قوی بنویسه و پشتکار داشه باشه و بتونه با وبلاگهای دیگه تعامل داشته باشه که امیدوارم فرصت محدود من و این اینترنت زغالی دایال آپ که ازش استفاده میکنم مانع این امور نباشند.
مطمئنا روال نوشتن در این وبلاگ ثابت نخواهد بود و مثل هر وبلاگ دیگری به مرور زمان و در جهت پیشرفت وبلاگ، موضوعات جدید و سبکهای جدید جایگزین خواهند شد. اما آنچه به عنوان اصل در این وبلاگ رعایت میشود نوشتن در مورد موضوعات قرآنی است با پستهای کوتاه.