«یاأیُّهَاالَّذینَ ءَامَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِن قَبْلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقُونَ» [183. بقره]
ای اهل ایمان روزه بر شما مقرر شد چنانکه بر امتهای پیشین مقرر شده بود، باشد که پرهیزکار شوید.
****
این آیه به بیان یکی از مهمترین احکام اسلامی میپردازد و آن روزه است. همانگونه که از این آیه برمیآید روزه مخصوص مسلمانان نبوده و بر امتهای گذشته نیز مقرر بوده است.پایان آیه فلسفهی این عبادت انسانساز را با تعبیری کوتاه و بسیار پر محتوا بیان میکند و اثر پربار این فریضهی الهی را صد در صد عاید خود انسان میداند: «شاید پرهیزکار شوید.»
از فوائد مهم روزه این است که روح انسان را «تلطیف» و ارادهی انسان را «قوی» و غرائز او را «تعدیل» میکند. در حقیقت بزرگترین فلسفهی روزه همین اثر روحانی و معنوی آن است.
انسانی که همهی غذاها و نوشیدنیها را در اختیار دارد و هرلحظه تشنه و گرسنه شد به سراغ آن میرود همانند درختانی است که در پناه دیوارهای باغ و برلب نهرها میرویند. این درختان نازپرورده بسیار کم مقاومت و کم دوامند. اگر چند روزی آب از پای آنها قطع شود پژمرده میشوند و میخشکند. اما درخانی که از لابلای صخرهها در دل کوهها و بیابانها میرویند و نوازشگر شاخههایشان از همان طفولیت، طوفانهای سخت و آفتاب سوزان و سرمای زمستان است و با انواع محرومیتها دست به گریبانند، محکم و با دوام و پر استقامت و سختکوش و سختجانند! روزه نیز با روح و جان انسان همین عمل را انجام میدهد و با محدودیتهای موقت به او مقاومت و قدرت اراده و توان مبارزه با حوادث سخت میبخشد.
بیشتر گناهان از دو ریشهی «غضب» و «شهوت» سرچشمه میگیرند و روزه جلوی تندیهای این دو غریزه را میگیرد و لذا سبب کاهش فساد و افزایش تقویاست و تقوی مهمترین اثر روزه است.کسی که یک ماه نان و آب و همسر خود را کنار گذاشت میتواند نسبت به مال و ناموس دیگران خود را کنترل کند. همچنین روزه باعث تقویت عاطفه است ؛ کسی که یک ماه مزهی گرسنگی را چشید درد آشنا میشود و رنج گرسنگان را احساس و درک میکند.
گفتهاند با شکم پر مطالعه نکنید. وقتی شکم انسان پر است خیلی چیزها را نمیفهمد . ذهن تمرکز ندارد. ولی گرسنگی به فکر میدان می دهد. لذا فرمودهاند: «روزه موجب حکمت میشود.»؛«الصُّوم یُورِثُ الْحِکْمَه»[بحارالأنوار.ج77.ص27]
در این زمینه علاوه بر گرسنگی یا کم خوردن، سکوت یا کم حرف زدن هم بسیار مؤثر است. گرچه روزه سکوت جایز نیست.
****
اندرون از طعام خالی دار تا در او نور معرفت بینی
تهی از حکمتی به علت آن که پری از طعام تا بینی
امام خیلی مقید بودند که اسراف نشود؛ یعنی چراغ اتاق مطالعهشان را نمیگذاشتند در غیر وقت مطالعه روشن باشد. چراغ راهرو را روشن نمیکردند و می گفتند: از آن طرف نمیتوانم خاموشش کنم، روشن میماند. یک دستمال کاغذی را دو قسمت میکردند و به صورت نصفه استفاده می نمودند. یک لیوان آب را صبح میگذاشتند و تا شب از همان لیوان استفاده می کردند. یعنی باقیماندهی آب لیوان را دور نمیریختند و میگفتند: اسراف است. یک چیزی روی آن میگذاشتند و تا شب آب لیوان را میخورند.
[برداشتهایی از سیره امام خمینی(ره). ج2]
هنگامی که بنده میگوید بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحیمِ، خداوند بزرگ میفرماید بندهام به نام من آغاز کرد و بر من است که کارهای او را به پایان برسانم.
هنگامی که میگوید الحَمدُ للهِ رَبِّ العاَلمینَ، خداوند میفرماید بندهام مرا حمد و ستایش کرد...گواه باشید که من نعمتهای سرای آخرت را بر نعمتهای دنیای او میافزایم و بلاهای آن جهان را نیز از او دفع میکنم...
هنگامی که میگوید الرَّحْمَنِ الرَّحیمِ، خداوند میگوید بندهام گواهی داد که من رحمن و رحیمم؛ گواه باشید بهرهی او را از رحمتم فراوان میکنم...
هنگامی که میگوید مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ، او میفرماید گواه باشید همانگونه که او حاکمیت و مالکیت روز جزا را از آن من دانست، من در روز حساب، حسابش را آسان میکنم، حسناتش را میپذیرم و از سیئاتش صرف نظر میکنم.
هنگامی که میگوید إیّاکَ نَعْبُدُ،میفرماید بندهام راست میگوید، تنها مرا پرستش میکند، من شما را گواه میگیرم بر این عبادت خالص، ثوابی به او میدهم که همه کسانی که مخالف این بودند به حال او غبطه بخورند.
هنگامی که میگوید إِیّاکَ نَسْتَعینُ،خدا میگوید بندهام از من یاری جسته، و تنها به من پناه آورده، گواه باشید من او را در کارهایش کمک میکنم...
و هنگامی که میگوید اهْدِنَاالصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ... [تا آخر سوره] خدا میفرماید این خواسته بندهام برآورده استو او هرچه میخواهد از من بخواهد که من اجابت خواهم کرد؛ آنچه امید دارد به او میبخشم و از آنچه بیم دارد ایمنش میسازم.[عیون اخبار رضا(علیهالسلام)]
وقتی خداوند اینچنین به آیات سوره مبارکه حمد پاسخ میدهد مطمئنا تک تک آیات قرآن که انسان تلاوت میکند جدای از اجر اخروی و تاثیر آن در زندگی، به صورت آنی از سوی خداوند پاسخ داده میشود.باشد به گونهای رفتار کنیم که در خور پاسخ خداوند قرار گیریم.
یکی از حکما پسر را نهی همی کرد از بسیار خوردن، که سیری مردم را رنجور کند.
گفت ای پدر گرسنگی خلق را بکشد. نشنیدهای که ظریفان گفتهاند به سیری مردن به که گرسنگی بردن؟!
گفت اندازه نگه دار؛« کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا »
نه چندان بخور کز دهانت بر آید نه چندان که از ضعف جانت برآید
[گلستان سعدی. باب سوم]
آقای سید علی بهبهانی که از علمای عصر حاضر است به دو واسطه از یکی از شاگردان شیخ مرتضی انصاری(اعلیاللهمقامه) نقل میکند که گفت: برای تکمیل تحصیلاتم به نجف اشرف رفتم و به درس شیخ مرتضی حاضر میشدم ولی از مطالب و تقریراتش هیچ نمیفهمیدم؛ خیلی از این وضع متأثر شدم و دست به توسلاتی زدم. بالأخره به حضرت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) متوسل شدم تا اینکه شبی در خواب به خدمت حضرت رسیدم و آن حضرت بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحیم را در گوش من قرائت فرمود. به برکت این بسمالله، صبح روز بعد وقتی در مجلس درس حاضر شدم درس را کامل میفهمیدم و کمکم به حدی رسیدم که بر شیخ اشکال میکردم!
روزی در پای منبر زیاد با شیخ صحبت و بحث کردم. شیخ پس از درس نزدیک من رسید و آهسته در گوشم گفت: آنکس که بسمالله را در گوش تو خوانده در گوش من تا «ولاالضآلّین» را خوانده است!
در کربلا در حرم حضرت ابالفضل، کودکی که بالای مناره رفته بود پرتاب میشود و میافتد. پیرمردی میبیند و میگوید: بایست. و کودک در هوا معلق میایستد و مردم حیرت زده میدوند، کودک را میگیرند و رویزمین میگذارند. به سراغ پیرمرد میروند که تو کیستی؟ خضر نبی؟ یاران نزدیک امام زمان؟ یا...
پیرمرد میگوید : نه، من باربر و حمالی در کربلا بیش نیستم! مردم تعجب میکنند که آخر چگونه ممکن است؟ پیرمرد میگوید: خیلی عادی و طبیعی است؛ چون یک عمر خداوند امرو نهی کرده و من همیشه به واجبات و محرمات الهی پایبند بودم، هرگز گناه نکردهام و همیشه دستورات الهی را انجام دادهام. حالا من یک تقاضا از خدا کردهام و او هم به درخواست من عمل کرده و این خیلی عادی است.
این که در سورهی حمد میگوییم «اِیّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیّاکَ نَسْتَعِینُ» همین پیام را دارد. هرچه اهل عبادت و اطاعت الهی باشیم میتوانیم توقع داشته باشیم که به همان اندازه خدا به دعا و استعانت ما توجه کند.
راستی؛ ما چقدر در گفتن این جمله به خداوند در نمازهایمان صداقت داریم؟
در روایت است که شیطان چهاربار فریاد کشید و ناله سرداد؛ نخستین بار روزی بود که از درگاه خدا رانده شد، سپس هنگامی بود که از بهشت به زمین تنزل یافت، سومین بار هنگام بعثت رسول اکرم(صلیالله علیه و آله)، و آخرین بار زمانی بود که سوره «حمد» نازل شد.
اگر با یک نگاه کلی به آیات قرآن بنگریم میبینیم که همه آیات قرآن در سه بخش خلاصه میشود:
1. آیاتی که به خود خدا و ذات و صفات او توجه دارند.
2. آیاتی که به معاد میپردازند.
3. آیاتی که دربردارنده احکام و دستورات شرعی است.
بخش اول و دوم در سورهی حمد آمده و شاید به همین دلیل باشد که در روایتی میخوانیم: «هر مسلمانی سورهی حمد را بخواند پاداش او به اندازهی کسی است که دو سوم قرآن را خوانده است.»[مجمعالبیان. در تفسیر سوره حمد]
جابربن عبدالله انصاری صحابی بزرگ پیامبر(صلیالله علیه و آله) [که تا زمان امام باقر(علیهالسلام) زنده بود و سلام پیامبر(صلیالله علیه و آله) را به ایشان رساند] روزی به خدمت پیامبر(صلیالله علیه و آله) رسید. پیامبر(صلیالله علیه و آله) به او فرمود: «آیا برترین سورهای را که خدا در کتابش نازل کرده به تو تعلیم کنم؟»
جابر عرض کرد«آری؛ پدر و مادرم به فدایت باد، به من تعلیم کن.»
پیامبر(صلیالله علیه و آله) سورهی حمد که «أمّ القرآن» است به او آموخت و سپس اضافه فرمود: «این سوره شفای هر دردی است مگر مرگ.» [مجمعالبیان.]
آهنگ این سوره اساساً با سورههای دیگر قرآن متفاوت است؛ به خاطر اینکه سورههای دیگر همه به عنوان سخن خداست یعنی خدا با ما سخن میگوید، اما این سوره از زبان بندگان است یعنی ما با خدا سخن می گوییم. به تعبیر دیگر، خدا در این سوره طرز سخن گفتن و مناجات با خودش را به بندگان آموخته است؛ اینکه هرگاه خواستیم دعا کنیم ابتدا حمد و تسبیح خدا را بگوییم، سپس خدا را با صفات رحمانیتش صدا بزنیم، پس از آن اقرار به مالک بودن خدا و بندگی خود کنیم و آنگاه خواسته خود را مطرح کنیم؛ که بهترین خواسته همین درخواست هدایت و دوری از ضلالت است.
****
میبینیم که برخلاف بسیاری از مذاهب ساختگی یا تحریف شده که میان «خدا» و «خلق» واسطهها قائل شدهاند، دین اسلام در این سوره به مردم میآموزد که بدون هیچ واسطه با خدایشان ارتباط برقرار کنند.
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحیمِ به نام خداوند هستی بخش مهربان
الحَمدُ للهِ رَبِّ العاَلمینَ ستایش خدای را که پروردگار جهانیان است.
الرَّحْمَنِ الرَّحیمِ آن هستی بخش مهربان؛
مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ صاحب روز جزا.
إیّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیّاکَ نَسْتَعینُ [بارالها] تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم.
اهْدِنَاالصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ ما را به راه راست هدایت فرما؛
صِراطَالَّذینَ أنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِالْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلاالضّآلینَ راه آنان که نعمتشان دادی،
نه راه غضب شدگان و نه راه گمراهان.
****
یکی از نامهای این سوره «فاتحه الکتاب»[به معنی سورهای که «آغاز کتاب قرآن» است] میباشد. هفت آیه دارد و بر هر مسلمانی واجب است حداقل روزانه ده بار آن را در نمازهای شبانهروزی بخواند وگرنه نماز او باطل است:«لاصلاه إلا بفاتحه الکتاب»«هیچ نمازی [صحیح] نیست مگر آنکه سوره فاتحهالکتاب در آن خوانده شود.» [مستدرک.ج4.]
آیات این سوره اشاراتی درباره خداوند و صفات او، مسأله معاد، شناخت و درخواست رهروی در راه حق و قبول حاکمیت و ربوبیت خداوند دارد. همچنین به ادامه راه اولیای خدا، ابراز علاقه و از گمراهان و غضب شدگان اعلام بیزاری و انزجار شده است.
در حدیثی از ابن عباس نقل شده است که «سوره حمد اساس قرآن است.»
و در حدیث دیگر آمده است«اگر هفتاد مرتبه این سوره را بر مرده خواندید و زنده شد تعجب نکنید.» [بحارالانوار.ج92. ص 257]
از نامگذاری این سوره به «فاتحه الکتاب» معلوم میشود که تمام آیات قرآن در زمان رسول خدا(صلیالله علیه و آله) جمعآوری شده و به صورت کتاب در آمده است و به امر ایشان ، این سوره در آغاز و شروع کتاب(قرآن) قرار گرفته است. برخلاف عقیده اهل تسنن که میگویند قرآن در زمان خلیفه سوم و به دستور او جمع آوری و تدوین شد!