غلامش را دنبال کاری فرستاد. مدتی گذشت و غلام برنگشت. حضرت صادق(علیهالسلام) به دنبالش رفت. او را در گوشهای خفته یافت. بالای سرش نشسته او را باد میزد تا بیدار شد. آنگاه به او فرمود: «فلانی به خدا قسم تو حق نداری تمام شبانه روز را بخوابی! بلکه شب را بخواب و روز را در اختیار ما باش.»
اگر ما که خود را شیعهی آن حضرت میدانیم در چنین موقعیتی بودیم چه میکردیم؟
اگر در میدان جنگی باشیم و کسی به ما بگوید دشمن در کمین است چه میکنیم؟
پاسخ واضح است؛ فکر و تدبیر و تمامی امکانات را به کار میگیریم تا دشمن بر ما مسلط نشود.
حال اگر کسی مثل امیر المؤمنین(علیه السلام) این اخطار را به ما کند چه میکنیم:
«الغضب عدوٌّ، فلا تُمَلّکُهُ نفسَک» ؛ «خشم دشمن است؛ آن را بر خود مسلط مگردان.»