سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسی که در حال جستجوی دانش مرگش در رسد، در حالی خدا را ملاقات می کند که میان او و پیامبران جز درجه پیامبری فاصله ای نباشد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :11
بازدید دیروز :7
کل بازدید :81342
تعداد کل یاداشته ها : 129
103/9/1
8:4 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
سعید صفاری[43]
«وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا » سعید صفاری این وبلاگ را می‏نویسد به جهت تولید محتوای قرآنی، درراستای کمک به ارتقای فرهنگ قرآن در سطح جامعه، که شاید مشمول این شکایتِ صاحبِ آن قلبِ عظیمی که قرآن بر آن نازل گشت قرار نگیرد.

خبر مایه

بخل فقط در حیطه­ی امور مالی نیست؛ گاهی منظور از بخل، بخلِ اخلاقی است یعنی گاهی انسان در امور اخلاقی بخل می­ورزد مثل کسی که از سلام کردن خودداری می­کند. کسی که جواب سلام را نمی‌دهد بسیار بخیل تر است چون جواب سلام واجب است و انجام ندادن واجبات بخل بسیار بیشتری می­طلبد این بحث گستردگی فراوانی داشته و در همه­ی امور جاری می­شود. مثلا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «بخیل کسی است که نام من نزد او برده شود اما صلوات نفرستد.»

«اللّهمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد»


بخل ،
  
  

جوانمرد که بخورد و بدهد به از عابد که روزه دارد و بنهد!

عابد که نه از بهر خدا گوشه نشیند      بیچاره در آیینه‌ی تاریک چه بیند

                                                                                           [گلستان سعدی]


بخل ،
  
  

بخل در یک مورد نیکو و پسندیده است؛ آیا می‌دانید در کجا؟!

در بعضی از روایات بخل ورزیدن خانم ها تمجید شده است اما این بخل پسندیده­ی زن صرفا در هزینه کردن اموال شوهرش می­باشد. بنا بر این بخل زن نسبت به اموال خودش بد بوده و مورد نکوهش روایات واقع شده است. علت آن هم این است که زن حافظ اموال شوهرش می­باشد و این مهم با انفاق فراوان از مال شوهر سازگاری ندارد.


بخل ،
  
  

حب دنیا: این صفت نه تنها تمام عوامل گذشته را تحت پوشش دارد بلکه در بر گیرنده­ی سایر صفات زشت نیز هست. حب دنیا ریشه­ی همه­ی مفاسد اخلاقی از جمله بخل است. اگر کسی محبت دنیا در دلش رسوخ کرد دیگر به هیچ وجه حاضر نیست که محبوب خودش ( یعنی مال دنیا را ) از خود دور کرده و به دست دیگران بسپارد.


بخل ،
  
  

ترس: این ترس به خاطر عدم توکل به خدا بوده و وقتی انسان خدا را وکیل خودش قرار نداد و خودش را تنها دید نسبت به آینده هول و اضطراب پیدا می­کند لذا از کمک به دیگران خودداری می­کنند.


بخل ،
  
  

سوءمدیریت: یکی دیگر از اسباب بخل، سوء مدیریت است. اگر کسی مهارت لازم را برای هماهنگی بین دخل و خرج در زندگی نداشته باشد این مدیریت نابهنجار منجر به بخل می­شود؛ زیرا هزینه­ های زندگی اش بالاتر از توان مالی و در آمد اوست،و برای پاسخگویی به این هزینه ها به خودداری از کمک کردن به دیگران رو می­آورد.


بخل ،
  
  

طول آرزو: اگر انسانی برای آینده اش آرزو های واهی، غیر واقع بینانه ، دروغ و طولانی درست کند، برای دستیابی به آن  آرزو ها به دنبال جمع آوری مال و تکثیر آن می­رود و برای آنکه حتما به آرزوهایش برسد چیزی از اموالش را به کسی نمی­بخشد.


بخل ،
  
  

خدای متعال به بندگانش می­فرماید: « تو به دیگران بخشش کن من نیز به تو بخشش می­کنم»اما انسان بخیل گمان می­کند که اگر به دیگران چیزی بدهد دیگر آن را نخواهد داشت و از دستش می­رود. درواقع معتقد است که خداوند عطای او را جبران نمیکند.


بخل ،
  
  

هر سال هنگام درو، سهم زیادی برای فقرا کنار می­گذاشت. یک سال گندم ها را درو کرده بود اما هر چه منتظر مانده بود تا بادی بوزد که بتواند به‌وسیله­ی آن گندم ها را از کاه جدا کرده و سهم فقرا را به آنها برساند بادی وزیدن نگرفت و موفق به آن کار نشد. یک روز عصر در راه رسیدن به منزل، یکی از فقرا او را دید و به او گفت: محمد کاظم! سهم ما را فراموش نکن! این جمله در دلش آشوبی به پا کرد چرا که هر سال قبل از آنکه فقیری به او رو بزند سهم آنها را عطا  می­کرد. از این رو تصمیم گرفت تا دوباره به صحرا برگردد و به هر زحمتی که می­شود گندم آن فقیر را از کاه جدا کرده و به او برساند. پس از آنکه گندم او را تفکیک ­می­کند به طرف منزل آن فقیر باز می­گردد. در مسیر برگشت به امام زاده ای می رسد و مدتی را برای رفع خستگی بر روی سکوی آن امام زاده می­نشیند و حمد و سوره ای می­خواند. در همین حال بود که مورد لطف قرار گرفته و دو نفر را از دور می­بیند که به طرف او می­آیند.اما آنها را نمی شناسد. آنها داخل امام زاده می­شوند و حمد و سوره ای می­خوانند و بعد به کربلایی می­گویند: تو هم حمد و سوره ای بخوان! او پاسخ می­دهد: من حمد و سوره و زیارت نامه خوانده ام.  آنها   می‌گویند: دو مرتبه بخوان!  و او پاسخ می­دهد: من سواد ندارم! آن دو نفر می­فرمایند: باید بتوانی بخوانی! و آقا دست مبارکشان را روی سینه­ی او گذارده و فشار اندکی دادند  و با همین دست مبارک بود که تمام قرآن با علوم و اسرار آن به یکباره به سینه­ی «کربلایی کاظم» منتقل شد.


بخل ،
  
  

جوانمردی را در جنگ تاتار جراحتی هولناک رسید. کسی گفت فلان بازرگان نوشدارو دارد. گویند آن بازرگان به بخل معروف بود.

گر به جای نانش اندر سفره بودی آفتاب           تا قیامت روز روشن کس ندیدی در جهان

جوانمرد گفت اگر خواهم، معلوم نیست که دارو دهد یا ندهد وگر دهد، منفعت کند یا نکند. باری خواستن از او زهر کشنده است.

هرچه از دونان به منّت خواستی        در تن افزودی و از جان کاستی

(گلستان سعدی.با تصرف و تلخیص)


بخل ،
  
  
   1   2      >
پیامهای عمومی ارسال شده