اسراف تنها زیاده روی در مصرف نیست بلکه هرگونه تجاوز از حدّ اعتدال که موجب ضرر و زیانی شود اسراف است.
امام صادق(علیهالسلام) میفرمایند:«اسراف آنست که انسان مالش را از بین ببرد و به بدنش صدمه بزند.» با این حساب سیگار کشیدن هم اسراف است زیرا انسان با سیگار کشیدن هم پول خود را از بین برده و هم به بدنش ضرر رساندهاست.
[مجموعه الاخبار باب 171 حدیث 1]
1.مسرفان اهل دوزخند؛ قرآن کریم میفرماید: «وأنَّ المُسرِفینَ هُم اَصحابُ النّار»[43 غافر]
2. برای اسرافکاران اعمالشان زینت داده میشود به این معنا که فکر میکنند کار خوبی انجام دادهاند در حالی که بواسطه این عمل از اهل آتش خواهند شد؛ قرآن کریم میفرماید: « کذالکَ زُیِّنَ للمُسرِفینَ ما کانوا یَعمَلون»[12 یونس]
3. اسراف موجب انکار آیات الهی میشود که به دنبال آن گمراهی را به همراه دارد.؛ قرآن کریم میفرماید:«کَذالک یُضِلُّ اللهُ مَن هُوَ مُسرِفٌ مُرتاب»[34 غافر]
یک روز پیش از ظهر آقا زنگ زد. خدمت ایشان رفتم. فرمود:«چراغ داخل حیاط روشن است، آن را خاموش کن.» گفتم چشم. چند روز بعد که باز چراغ روشن مانده بود، امام مجدّداً زنگ زدند. خدمتشان که رفتم فرمودند: «اگر برای شما مشکل است چراغ را روشن و خاموش کنید، کلید آن را در اتاق من بگذارید تا من خودم شبها روشن کنم و روزها خاموش کنم!» گفتم نه آقا مشکلی نیست. تا مدتی حواسم را جمع میکردم که مبادا چراغ در روز روشن بماند. یک روز صبح که امام(ره) روی صندلی نشسته و برنامه دیدار داشتند، چراغ دفتر آقای رسولی روشن بود و یک چراغ هم پشت حیاط منزل امام، اطراف منزل حاج احمد آقا، روشن بود. امام به من که کنار ایشان ایستاده بودم فرمودند که بیا جلو؛ نزدیک ایشان که رسیدم با عصبانیت فرمودند: «در منزل من و فعل حرام؟!! در منزل من و اسراف؟!!» من که مثل بید میلرزیدم عرض کردم اقا چه شده است؟ فرمودند: «چند مرتبه باید بگویم این چراغها را خاموش کنید. مگر شما نمیدانید که اسراف حرام است؟!!!»
[برداشتهایی از سیره امام خمینی(ره). ج2]
طبق آیات قرآن و روایات، اسراف و تبذیر ، مذموم و ناپسند هستند و فقط قوام ممدوح و پسندیده است، که خداوند متعال درباره مومنان میفرماید:« کسانی که هر گاه انفاق کنند، نه اسراف مینمایند و نه اقتار(سختگیری)؛ بلکه در میان این دو حدّ اعتدالی دارند.»[فرقان، آیه 67]
« وَالَّذِینَ إِذَآ أَنفَقُواْ لَمْ یُسْرِفُواْ وَلَمْ یَقْتُرُواْ وَکَانَ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَاماً »
دو زیرک خواندهام کاندر دیاری رسیدند از قضا بر چشمهساری
یکی کم خورد کاین جان میگزاید یکی پر خورد کاین جان میفزاید
چو بر حد عدالت ره نبردند ز محرومی و سیری هر دو مردند
[نظامی گنجوی]
کلمهای که معمولاً همراه «اسراف» میآید «تبذیر» است؛ خداوند در سوره مبارکه اسراء تبذیرکنندگان را برادران شیطان مینامد:
«إنّ المُبَذِّرینَ کانوا اِخوانَ الشَّیاطین»[27 اسراء]
اما آیا این دو کلمه به یک معنا هستند؟
با در نظر گرفتن ریشه لغوی اسراف و تبذیر وقتی این دو در مقابل یکدیگر قرار میگیرند؛ اسراف به معنی خارج شدن از حدّ اعتدال است، بدون آن که چیزی را ظاهراٌ ضایع کنند؛ مثلاٌ کسی غذایی چنان گران قیمت تهیه کند که با قیمت آن بتوان عدّه زیادی را آبرومندانه تغذیه کرد. در این جا از حدّ اعتدال تجاوز شده ولی ظاهراٌ چیزی نابود و ضایع نشده است. اما تبذیر آن است که آن چنان مصرف کنیم که به اتلاف و تضییع منجر شود؛ مثل این که برای دو نفر میهمان غذای ده نفر را تهیه کنیم آن گونه که بعضی به نادانی انجام میدهند و به آن افتخار مینمایند و باقی غذا را در زباله دان بریزیم و اتلاف کنیم.
«وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ»
«بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید! که خدا اسرافکاران را دوست نمیدارد.»[31 اعراف]
طبیبی در یکی نکته نهفته است خدا آن نکته را با خلق گفته است
بیاشام و بخور خوردی که خواهی کم و بسیار نه کارد تباهی
ز بسیار و ز کم بگذر که خام است نگه دار اعتدال اینت تمام است
[نظامی گنجوی]
«وَ لَقَدْ نَجَّیْنا بَنِی إِسْرائِیلَ مِنَ الْعَذابِ الْمُهِینِ مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ کانَ عالِیاً مِنَ الْمُسْرِفِینَ»
«و به راستی فرزندان اسرائیل را از عذاب خفت بار نجات دادیم؛ از[ظلم] فرعون که او برتری جویی از اسرافکاران بود.»[30 و 31 دخان]
****
«مسرف» از مادهی اسراف به معنی هرگونه تجاوز از حدّ در اعمال و گفتار است و به همین دلیل در آیات مختلف قرآن در مورد تبهکارانی که ظلم و فساد را از حدّ میگذرانند، واژهی مسرف به کار رفته است.
اسراف در قرآن کریم در معانی مختلفی به کار رفته است:
1) از حدّ گذشتن در گناه و نافرمانی: این معنا در آیات ذیل به کار رفته است: طه 127، مائده 32، اعراف 81، یونس 12 و 83، انبیا 9، یس 19، زمر 53، غافر 28 و 38 و آیه مذکور(31 دخان)
2) از حدّ گذشتن در انفاق: چنانچه در آیه 67 سوره فرقان به این معنا اشاره شده است.
3) زیادهروی در خوردن یا مصرف آنچه حلال است: اعراف 31، نساء 6، انعام
عید سعید فطر بر تمامی مسلمین مبارکباد
شَهْرُ رَمَضَانَ اَلَّذِى أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْءَانُ هُدىً لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمْ الْشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَمَنْ کَانَ مَرِیْضاً أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلاَ یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُواْ اللَّهَ عَلَى مَا هَدَیکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ [بقره/185]
«روزه در ماه رمضان، ماهى است که قرآن در آن نازل شده است. و قرآن کتابى است که هدایتگر مردم همراه با دلائل روشنِ هدایت و وسیله تشخیص حقّ از باطل است، پس هر کس از شما که این ماه را دریابد، باید روزه بگیرد. و آنکس که بیمار یا در سفر باشد، روزهاى دیگرى را به همان تعداد روزه بگیرد. خداوند براى شما آسانى مىخواهد و براى شما دشوارى نمىخواهد (این قضاى روزه) براى آن است که شماره مقرّر روزها را تکمیل کنید وخدارا بر اینکه شما را هدایت کرده، به بزرگى یاد کنید، باشد که شکرگزار گردید.»
از این آیه در میابیم که روزه زمینه ساز هدایت است و این خداوند است که انسان را به هدایت رهنمون میسازد وتکبیر خدا به خاطر این نعمت ازوظایف بندگان است.
مقصود از ولتکبراالله، تکبیرهایی است که در شب عید فطر وارد شده است و در نماز عید فطر گفته میشود:
«اللهاکبر اللهاکبر لااله الاالله و اللهاکبر اللهاکبر و للهالحمد الحمد علی ما هدانا و له الشکر علی ما اولانا.» [تفسیر ابوالفتوح رازی، ج 2، ص 18.]
با دوستان خود در حال عبور از خیابان هستیم.کسی بدون هیچ دلیلی به ما ناسزا میگوید. به اصطلاح خشم خود را فرو میبریم و به دوستان خود میگوییم: ولش کن بابا، بعداً حسابش را میرسیم!!!
شخصی است که اخلاق بدی دارد. گاهگاهی ما را نیز بی نصیب نمیگذارد. هر بار خشم خود را فرو برده و میگوئیم: این بالاخره یک جا کارش گیر است، بعداً حسابش را میرسیم!!!
آیا این نوع کظم غیظ همان چیزی است که قرآن میگوید؟ خیر؛
امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) میفرمایند: «فروبرندهی خشمِ حقیقی کسی است که کینههای خود را نیز از بین ببرد(و قصد انتقام جویی بعدی نداشته باشد.)»