انسان بخیل توانایی ندارد به دیگران مشاورهی صحیح بدهد. این خصیصه از طرفی دستوری است برای دیگران که در برای مشورت کردن به انسان های بخیل مراجعه نکنند. زیرا شخص بخیل درک سالمی ندارد و ذهنش مشوّش است و با این وجود چگونه میتواند به دیگران مشورت بدهد.از طرف دیگر با توجه به آیه 268 سورهی بقره که می فرماید:« الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْر» انسان را به این نکته رهنمون میسازد که نتیجهی مشورت با بخیل وعدهی فقر است چون انسان بخیل به خاطر بخلش در هنگام مشورت مانع از انفاق دیگران شده و به شخص مقابل وعدهی فقر میدهد و میگوید: اگر انفاق کنی فقیر خواهی شد! پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می فرمایند:«با انسان بخیل مشورت نکن! پس همانا او شما را از هدفتان باز می دارد.»
انسان بخیل« منّاعٌ للخیر» است یعنی در موارد بسیاری از کار خیر جلوگیری می کند. قرآن کریم در آیهی 12 از سورهی قلم میفرماید:« مَّنَّاعٍ لِّلْخَیرْ مُعْتَدٍ أَثِیم». این رفتار انسان ریشه در بخل اودارد زیرا که انسان بخیل است که از انجام بسیاری از کار ها جلوگیری میکند.
****
نادان که بخل می کند و گنج می نهد مزدور دشمنست تو بر دوستان فشان
(سعدی)
بخل باعث می شود تا انسان برای توجیه این صفت زشت خود مرتکب گناهان کبیره ای چون غیبت و دروغ میگردد و برای آنکه دعوت نکردن دیگران را توجیه کند به غیبت کردن از آنها روی میآورد و عیب های آنان را بیان میکند. اگر چه که ممکن است آن شخص عیبی هم داشته باشد اما ریشهی این رفتار، بخلی است که درون بخیل نفوذ کرده است.
وجود بخل در انسان باعث قطع رحم خواهد شد، چرا که شخص بخیل سعی می کند نه خودش به دیدن اقوام برود و نه دیگران به دیدن او آیند و به این ترتیب از سهیم شدن دیگران در نعمتهای زندگیاش جلوگیری میکند و همین رویه است که گاهی موجب ایجاد اختلاف بین زوجین میشود. البته عامل جدایی از اقوام منحصر در بخل هم نیست. در حدیثی از معصوم(ع) میخوانیم: «انسان بخیل به هیچ وجه فکر و آرزوی صله رحم را نکند حتی طمعی برای صله رحم نداشته باشد، چرا که در مقام عمل او به هیچ وجه صله رحم نمیکند.»
«لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ
الَّذِینَ یَبْخَلُونَ وَ یَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَ مَنْ یَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ»[24 حدید]
«تا بر آنچه از دست شما رفته است اندوه نخورید و بدانچه به شما داده شده سرمست نباشید که خدا هیچ خودخواه فخر فروش را دوست نمیدارد؛ همانها که بخل میورزند و مردم را به بخل وا میدارند.»
****
«بخل» یکی از صفات رذیلهای است که از یک طرف خود از درون صفات رذیلهی دیگر نظیر حرص زیاد، حب دنیا، غرور و خود پسندی و ... بوجود میآید و از طرف دیگر باعث گناهان دیگری هم میشود نظیر دروغ، غیبت و حتی حرامخواری و ... و آثار بسیار سوء فردی و اجتماعی نیز دارد که در پستهای بعدی به برخی از آنها اشاره خواهد شد.
دعای چهار گروه مستجاب نمی شود: «... یکی از آنها کسی است که مالی داشته باشد و آن را ضایع نماید و سپس از خداوند درخواست کند، تا به او روزی عنایت کند، خداوند نیز در جواب می فرماید: آیا به تودستور میانه روی و اعتدال در مصرف نداده بودم.»امام صادق(علیهالسلام)
اسیر بند شکم را دو شب نگیرد خواب شبی ز معدهی سنگی، شبی ز دلتنگی
شخصی از امام رضا علیه السلام درباره چگونگی تامین مخارج خانواده جویا شد، فرمود: (مخارج خانواده) حد وسط است میان دو روش ناپسند. گفت: فدایت شوم: به خدا سوگند نمیدانم این دو روش چیست؟ فرمود: رحمت الهی بر تو باد، آیا نمیدانی که خداوند بزرگ اسراف (زیادهروی) و اقتار (سخت گیری) را ناخوشایند دارد و در قرآن فرموده است: «آنان که هرگاه چیزی ببخشند نه زیادهروی کننده و نه خست ورزند، و میانگین این دو حد را در حد قوامی (مایه پایداری و بقای زندگی) ببخشند.
امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند: «کمترین درجه اسراف عبارتند است از: دور ریختن آبیکه از آشامیدن اضافه آمده است.» [وسائل الشیعه جلد 3 باب 28 صفحه 384]
امام خیلی مقید بودند که اسراف نشود؛ یعنی چراغ اتاق مطالعهشان را نمیگذاشتند در غیر وقت مطالعه روشن باشد. چراغ راهرو را روشن نمیکردند و می گفتند: از آن طرف نمیتوانم خاموشش کنم، روشن میماند. یک دستمال کاغذی را دو قسمت میکردند و به صورت نصفه استفاده می نمودند. یک لیوان آب را صبح میگذاشتند و تا شب از همان لیوان استفاده می کردند. یعنی باقیماندهی آب لیوان را دور نمیریختند و میگفتند: اسراف است. یک چیزی روی آن میگذاشتند و تا شب آب لیوان را میخورند.
[برداشتهایی از سیره امام خمینی(ره). ج2]
یکی از حکما پسر را نهی همی کرد از بسیار خوردن، که سیری مردم را رنجور کند.
گفت ای پدر گرسنگی خلق را بکشد. نشنیدهای که ظریفان گفتهاند به سیری مردن به که گرسنگی بردن؟!
گفت اندازه نگه دار؛« کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا »
نه چندان بخور کز دهانت بر آید نه چندان که از ضعف جانت برآید
[گلستان سعدی. باب سوم]